- ملک دار
- دارای ملک، دارای آب و زمین
معنی ملک دار - جستجوی لغت در جدول جو
- ملک دار
- مملکت دار، پادشاه، فرمانروا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مملکت داری، پادشاهی، فرمانروایی
داشتن ملک، دارای آب و زمین بودن
آنکه دارای مژک است. یا مژک داران. رده ایست از جانوران تک سلولی که آب زی هستند و حول غشا محافظ بدن آنها را تعداد زیادی مژکهای لرزان فراگرفته واین مژکها هم وسیله حرکت این رده از حیوانات است و هم وسیله اخذ طعمه آنهامیباشد. غالب مژک داران در آبهای شیرین راکد میزیند. بهترین نمونه این رده استنور و ورتیسل وپارامسی میباشند که در اکثر آبها فراوان هستند انفوزوارها خیسه ها
چیزی که بر آن لک افتاده باشد
پرتقال یا خربزه یا سیب یا هندوانه لکدار، قسمتی از میوه که فاسد و تباه شود آنچه لک دارد، قسمتی از میوه که بر اثر ضربت فاسد شده
نوکری، زیر دست
راهنما پیشرو راهنمای خدایخانه
تباه آسیبدیده
صاحب گله، کسی که گلۀ گوسفند دارد
آنکه موجب آرایش و رونق مملکت است
کلاه دار، آنکه کلاه بر سر دارد، پادشاه
جایی یا چیزی که از مشک خوش بو شده باشد
متمول، ثروتمند، صاحب مال، صاحب چهارپا و ستور
کشوردار، پادشاهی که کشور خود را خوب اداره کند
آهنگر، آنکه پیشه اش ساختن آلات و ادوات آهنی است، پیشه وری که آهن را در کوره سرخ می کند و از آن آلات و ادوات آهنی می سازد، نهامی، نهامین
تحصیلدار و خراجدار و کسی که مالیات را جمع میکند و مامور دیوانی
آدم مدبر و تیز هوش و سریع الانتقال و با ذوق
صاحب گله (گوسفندو غیره) آنکه گله رانگهبانی کند و پرورش دهد: گروهی از گله داران در میان رود غزنین فرود آمده و گاوان بدانجا بداشته
دارای لکه داغ دار
مالدار: وسخواستک خواستا کمند توانگر، چار پا دار دارای مال ثروتمند غنی: مالداری را شنیدم که ببخل اندر چنان معروف بود که حاتم طائی در کرم، صاحب چارپایان (اسب و استر و غیره)
نگاهدارنده محل، نگهبان و حارص محله شهر
آنکه مرغ نگاهداری کند کسی که بتربیت مرغان پردازد
آنچه دارای مزه است، غذایی که دارای طعم خوش مزه است لذیذ
پادشاهی که در اداره امور مملکت کوشاست
تصرف کننده ملک، ملک گشای مملکت گیر کشور ستان
شهریار سلطنت کننده پادشاه
بتملک دادن بعنوان ملک بخشیدن: (متوکل وی را در بغداد پنج دیه ملک داد) (قابوسنامه. نف. 21)
درفشنیک کوهه دار
کسی که دارای مهر است، کسی که در در بارهای قدیم سمت مهرداری داشته (صفویه)، توضیح در عهد صفویان مهردار یا وزیر مهر همیشه در مجلس شاه نزدیک وی می نشسته است. مهر داران شاه سه تن بوده اند: یکی مقرب الخالقان مهر دار مهر همایون یا وزیر مهر دیگری مهر دار مهر شرف نفاذ و این دو هر یک قسمتی از نامه ها و فرمانهای شاهی را مهر میکرده و برخی از احکام را نیز بهر دو مهر میرسانیده اند. سومی مهر دار قشون که فقط احکام مربوط بسرداران و سپاهیان و مسایل جنگی را مهر میکرد: (او را مهر دار کرد که همه وقت در پیش نظر نشسته بشرف مکالمه و همزانی مشرف باشد)
والی، حاکم، تحصیل دار مالیات